1.       تحلیل وضع موجود( تقابل راهبردهای ایران و آمریکا در منطقه ) 

1-     آمریکائیها ایران را یکی از بازیگران اصلی در معادلات منطقه ( سوریه ، عراق ، لبنان ، افغانستان ، یمن و ...) می دانند.^*8 

2-     تحلیل امریکائی ها این است که حزب الله مشابه یک ناو هواپیما بر ایران بالای سر اسرائیلمی باشد و هر نوع تحرک نظامی رژیم اشغالگر قدس و امریکا بر علیه ایران منجر به بمباران شدید اسرائیل توسط حزب الله و حماس می گردد. ^*9 

3-     تحلیل امریکائیها این است که حلقه اتصال زمینی ایران با حزب الله و حماس،  رژیم بشار اسد است و تا این رژیم پابرجاست نه تنها امنیت رژیم اشغالگر مخدوش می گردد بلکه اهرم بازدارنده ای است برای هر نوع تهدید نظامی بر علیه ایران. ^*10 

4-     از دید غربیها ایران از همه طرف توسط دشمنانی که برای نابودی جمهوری اسلامی لحظه شماری می کنند محاصره شده است و شرایط ژئوپلتیک جمهوری اسلامی ایران را ناچار می نماید که توسط متحدین خود این تهدید را به مرزهای اسرائیل ، عربستان و امارات ببرد. 

*8- واشنگتن پست : اوباما در سخنان اخیر خود ، ایران را به عنوان یکی از بازیگران مهم عرصه برای گفت و گو درباره حل بحران سوریه اعلام کرده بود.

*9- رابرت فورد ( سفیر پیشین امریکا در سوریه ) : حزب الله مانند « یک ناو هواپیمابر ایران » در شرق مدیترانه است. حزب الله لبنان ده ها هزار موشک در جنوب لبنان مستقر کرده که به سمت اسرائیل نشانه گرفته شده اند.

با اطمینان باید گفت : هیچ دولتی در لبنان نمی تواند بدون رضایت ایران شکل بگیرد.

*10- کارشناس مسائل ایران در اندیشکده « رند » :

نقش ارتباطی سوریه میان ایران و حزب الله ، ایجاد موازنه قدرت در منطقه و جلوگیری از پیشبرد منافع آمریکا و اسرائیل در منطقه ، مهمترین عواملی است که ایران را به حمایت از این کشور وا می دارد.

از نگاه تهران ، سوریه مزایای استراتژیک برای ایران دارد :

دروازه استراتژیک به سوی جهان عرب ، سدی در برابر قدرت آمریکا و اسرائیل و ازهمه مهمتر ، یک پل ارتباطی مهم برای دسترسی به حزب الله لبنان است.

5-     اگر لحظه ای کشورهای عرب همجوار ایران در حوزه خلیج فارس احساس کنند ایران ضعیف شده بی درنگ با استفاده از تسلیحات پیشرفته که غرب در اختیار آنها قرار داده به ایران حمله خواهند کرد (مثل یمن ) لیکن آنها         می دانندکه ایران می تواند کاخ های شیشه ای آنها را با خاک یکسان کند. ^*11 

6-     اگر واهمه اسرائیل از موشک های هم پیمانان ایران ( که در نزدیک مرزهای آن مستقراست )  نبود تا کنون نتانیاهو چندین بار دستور حمله به تاسیسات هسته ای و زیر بنایی ایران را صادر کرده بود. ^*12 

7-     امریکائیها برای ادامه حضور و نفوذ خود در منطقه و جهان عرب و برقراری امنیت رژیم اشغالگر قدس چاره ای جز سرنگونی بشار اسد ندارد. ^*13 

اما تجربه امریکا در افغانستان ، عراق و به ویژه لیبی نشان داده است که ممکن است امریکائیها در بعد نظامی پیروز شوند لیکن در بعد سیاسی و ملت سازی توفیقی ندارند. ( نمی توانند پیروزی نظامی را به پیروزی سیاسی تبدیل کنند) بالعکس جمهوری اسلامی ثابت کرده که توان تخصصی­اش در بعد سیاسی و ملت سازی است لذا امریکائیها در بعد سیاسی در سوریه، عراق و افغانستان و حتی یمن نیازمند ایران هستند. ^{* 14}

*11-  تحلیل گر خبرگزاری روسی اسپوتینگ .

*12- فردریک هاف ( مشاور اسبق وزارت خارجه امریکا و کارشناس فعلی اندیشکده شورای آتلانتیک ) :

نابود کردن امیال منطقه ای ایران ، منجمله توانائی در تهدید اسرائیل که جزو سیاست های کلی ایران است ، به شدت بر دوش «

حزب الله لبنان » قرار دارد و بنابر این باید جلوی این گروه گرفته شود. 

*13 – واشنگتن پست :

تلاش جدی برای پایان دادن به جنگ سوریه ، نیازمند انتخاب یکی از دو چالش زیر توسط اوباما است :

انداختن پل زمینی ایران از سوریه به سوی حزب الله با حمایت بیشتر از نیروهای ضد اسد 

قبول ضمنی پذیرش حل و فصل این ماجرا با تداوم نبرد نیابتی ایران در مرزهای اسرائیل

*14- جفری فیلتمن ( 24/4/94 ) : (خبر محرمانه ملاقات با سمیر جعجع)

پس از توافق ارزشمند و بسیار مهم ، روابط ایران و آمریکا با قدرت و سرعت بسیار زیادی رو به جلو در حرکت است. آمریکا با این

نگاه با ج.ا.ا درحال تعامل است که از این قدرت منطقه ای در امور بسیار مهمی همچون حل و فصل پرونده ها و موضوعات مهم و

بحران های سوریه ، لبنان ، عراق و یمن استفاده کند.  

8-     امریکائیها به این نتیجه رسیده اند که برخی دولتمردان ایران معتقدند که تهران پس از توافقات هسته ای به جای تقابل با غرب در منطقه به دنبال عادی سازی و بهبود روابط خود با امریکا می باشند. این دیدگاه معتقد است روابط فزاینده با غرب به ویژه امریکا، قدرت ایران در منطقه را افزایش می­دهد.  

لذا امریکائیها با استفاده از فرصت برجام دنبال تعمیم سیاست مذاکرات هسته ای با ایران به سایر مسائل منطقه می­باشند ( سیاستی که در بعضی جریانات داخلی و دولتمردان طرفدارانی دارد) ^*15

با استفاده از قرائن و شواهد فوق می­توان نتیجه گرفت که: امریکائیها خط تبدیل جمهوری اسلامی از یک بازیگر منطقه ای مقابل امریکا به یک بازیگر همراه را دنبال می نمایند. ^(C*    ) 

*15- پایگاه خبری المانتیو تور – 20/4/94 :

دیدگاه مزبور از حمایت حامیان جهانی سازی و فن سالارانی چون « محمد نهاوندیان ( رئیس دفتر حسن روحانی ) و بیژن زنگنه (

وزیر نفت ) » برخوردار است.

    (C*) نیکلاس برنز معاون سابق وزارت خارجه امریکا :

توافق هسته ای، توافقی کوچک درمقایسه با همه مسائل مطرح با ایران است. توافق هسته ای باید بخشی از سیاست کلی تر و هوشمندانه، به منظور مهارکردن ایران باشد. اگر اینطور باشد، این توافق می تواند در مسیر تامین اهداف مطرح در زمینه منافع ملی آمریکا باشد. ما با ایران از 35 سال پیش مسئله داشته ایم. ایران در سال 1979 ، درباره دیپلمات های ما به گروگان گیری مبادرت کرد. اما اوباما درمجموع به این نتیجه رسید که فقط درباره مسئله هسته ای مذاکره کند که به نظرمن، تصمیمی درست بود. لازم بود چارچوبی برای مذاکرات بوجود بیاید و این چارچوب ابتدا برای پرداختن به یک مسئله خاص باشد و نمی تواند همه مسائل را با هم در بر بگیرد. 

توماس فریدمن نویسنده معروف روزنامه نیویورک تایمز:

به نظر من با توافقی که اوباما با ایران بر سر مسئله هسته ای انجام می دهد امکان این تغییر در داخل ایران فراهم می شود. البته من نمی خواهم در این خصوص پیشگویی انجام دهم اما دست کم این امکان وجود دارد که با این توافق مشارکت ایران در مسائل جهانی بیشتر شود و در نتیجه آن تغییراتی در داخل ایران رخ دهد.

مرکز امنیت آمریکای جدید:

این مرکز نیز در گزارشی اعلام کرده است که: «با سرمایه‌گذاری روی توافق هسته‌ای باید به دنبال ایجاد اصلاحات سیاسی و تداوم حمایت آمریکا از فعالان حامی ایجاد اصلاحات در ایران بود».

9-    تحلیل امریکا از وضع داخلی ایران این است که بر اساس نظر سنجی ها مردم ایران دنبال توافق ونتایج مثبت آن           ( برداشتن تحریم ها و گشایش اقتصادی ) هستند.

آنها معتقدند روحانی در بازی ایدئولوژیک و قول رفع تحریم ها توانست برنده انتخابات ریاست جمهوری باشد. او معتقد به تعامل با امریکا در همه زمینه هاست و می تواند یک دو قطبی تعامل و رابطه با امریکا ایجاد کند.

باور و تحلیل غربیها این است که رهبر ایران تحت فشار افکار عمومی ( که دنبال توافق هستند) این توافق را می پذیرد. همچنین مسئول میز ایران در سیا  تحلیل اش این است که رهبر ایران به خاطر فشار افکار عمومی نمی تواند از خطوط قرمز خود صیانت کند. ^{* 16}

*16- ترورتون ( رئیس شورای اطلاعات ملی آمریکا – جمع آوری پنهان) :

اهمیت تحولات ایران طی «10 » ماه آینده بلکه « 18 » ماه آینده ، به لحاظ اهمیت مثل دوره ابتدای انقلاب خواهد بود که اگر

مسائل و افکار عمومی ایران را در آن موقع خوب رصد می کردیم ، بهتر می توانستیم موضوع ایران را مدیریت کنیم.

مدت ها بازی بین ایدئولوگ ها تمام شده بود ، اما اکنون به نظر می رسد گفتمان و مباحث ایدئولوزیک دوباره شروع شده است .

روحانی  توانست افکار عمومی را اقناع کند که من تحریم ها را بر می دارم.

ما درخصوص ایران دچار رویه تکراری شده ایم. مادر میز ایران در وزارت خارجه و  سیا  دچار مشکل هستیم و ابزار و  روش هایمان

وجاهت عملی ندارد.

نظرسنجی ها و کارهای دیگر نشان می دهد که یک سری توقعات و تصورات در مردم ایران برای پذیرش توافق و   نتایج مثبت

احتمالی آن وجود دارد.

نظرات مسئولین بر مردم ایران اثر نافذی دارد و افکارسنجی مردم ایران جایگاه بالائی برای ما در برنامه ریزی هایمان دراین شرایط

خواهد داشت.

ما نمی دانیم افکار عمومی ایران تا چه حد  در مقابل  رهبری  است ؟

طی « 10 » ماه آینده باید بطور پی درپی افکار عمومی ایران را مورد سنجش و بررسی قرار دهیم.

ویلیامز ( مسئول میز ایران در سیا ) :

باور  و  برآورد ما این است که رهبر ایران این توافق را می پذیرد ، چون افکار عمومی به شدت مشتاق است.

اگر نپذیرد ، کشور دچار بحران می شود.

سؤال مهم این است که آیا رهبری به خطوط قرمزی که تعیین کرده ، وفادار می ماند یا نه ؟

تحلیل ما در سیا این است که به خاطر فشار افکار عمومی و موج ایجاد شده ، ایشان نمی تواند از خطوط قرمز خود صیانت و دفاع

کند.ما عمدأ کاری کردیم تا خطوط قرمز رهبری تقریبأ همه اش به نوعی در توافق لحاظ نشود  !

لذا امریکائیها امید دارند که به کمک یک اقلیت از نخبگان و دولتمردان که معتقد به عادی سازی رابطه با امریکا هستند افکار عمومی را خواستار  عادی سازی رابطه با امریکا نمایند( جهت بهبود وضع معیشت و امنیت) ^*17

10-تحلیل امریکائیها این است که ایران در حال گذار است و لذا با اثر گذاری روی محاسبه دولتمردان و روی افکار عمومی ( با روشهای فرهنگی و غیره ) می توانند در آینده ایران را با خود همسو و در آن نفوذ نمایند. ^{* 18}