ایدئولوژی در معنای لغوی یعنی "شناخت عقیده".
مجموعه ای است از بایدها و نبایدها،راه ها و شیوه های ناپایدار برای بیان عقیده ای شخصی در جهت رسیدن به اهدافی خاص.فرد ایدئولوگ به صورت معمول جزم اندیش است،از پلورالیسم دوری میکند و دیواری بین ایده های خود و دیگران کشیده، همراهان را خودی و ناهمرهان را غیر خودی می خواند.برای رسیدن به هدف "خشونت"و ابزار آن سفارش میشود.مارکس ایدئولوژی را عقایدی کاذب میداند که تصویری وارونه از حقیقت ارائه میکند.وی شرایط مادی و اقتصادی را زمینه پیدایش ایدئولوژی میداند.
جهان بینی و جهان شناسی :
نوع برداشت و دیدگاه انسان (عقیده)نسبت به "وجود" و "آفرینش هستی"را جهان بینی گویند.
این برداشت بر اساس علوم تجربی -احساس ،عقل و منطق-و آموزه های دینی به دست می آید و جهان بینی نیز به تناسب این برآیندها به سه نوع الف)جهان بینی علمی-تجربی ب)جهان بینی فلسفی ج)جهان بینی توحیدی ، تقسیم و نام گذاری میشود.جهان بینی را با جهان شناسی نباید اشتباه گرفت،جهان شناسی به آگاهی ها و شناخت (علم) انسان نسبت به پدیده ها ی جهان هستی گویندکه با استفاده از ابزار علمی و امکانات موجود به دست می آید.حوزه جهان بینی "چگونگی وجود" است در حالی که حوزه جهان شناسی "چیستی موجود".میتوان گفت جهان شناسی به نوعی پایه و اساس یک جهان بینی است.
مکتب:
مکتب مجموعه چند جهان بینی و ایدئولوژِی و طرح ها و نظریه های متفاوت ولی "همسوست" که نیازهای فکری انسانها را برای رسیدن به سعادت روشن میسازد.مکتب طرحی منسجم برای "چگونه زیستن"ارائه میکند که در این طرح مسئولیت ها و تکلیف ها برای نیل به "کمال" براساس ارزشها تعریف شده است.
هرگونه نظام منسجم از باور داشتها در یک حوزه معین مانند جهان بینی و یا نظام منسجم رفتاری در یک حوزه معین مانند اقتصاد را مکتب گویند
مکتب فلسفی : نوعی نظام فکری و عقیدتی در عرص? خداشناسی, چهان شناسی و انسان شناسی است
مکتب توحیدی : یک طرح چامع و هماهنگ و منسجم است که هدف اصلی آن کمال انسان و تأمین سعادت و همگانی است و در آن خطوط اصلی و روشها ؛ باید ها و نبایدها ؛خوبیها و بدیها؛هدفها و وسیله ها ؛نیازها و دردها و درمانها؛ مسئولیتهاو تکالیف مشخص میگردد و منبع الهام تکالیف و مسئولیتهاست